نظریه سعادت در فلسفه ارسطو

thesis
abstract

نظریه اخلاقی ارسطو تاثیر چشمگیری بر اندیشه اخلاقی در طول قرن های متوالی داشته و هنوز دارد. آخرین نمود این تاثیر را می تواند در نظریه اخلاقی موسوم به "اخلاق فضیلت مدار" که در فلسفه اخلاق جدید رواج دارد، یافت . ارسطو، اودایمونا (سعادت) را اصل دوم اخلاق می داند و نظام اخلاقی خود را بر محور آن سامان می دهد. فهم عرف برای او مهم است و بحث سعادت را هم از فهم عرف شروع و با استفاده از تحلیل لغوی نشان می دهد که سعادت ، نوعی فعالیت است . برای تبیین نوع فعالیت اودایمونیا، ارسطو از برهان کارکرد استفاده می کند. نتیجه برهان کارکرد آن است که سعادت فعالیت دوگانه است : اخلاقی ونظری (تامل). درباره تفسیر ارسطو دو دیدگاه وجود دارد: جامع که در این رساله از آن دفاع می شود و غالب (عقل گرایانه) که در این رساله رد می شود. عمل اخلاقی از حالت نفسانی راسخ (ملکه) که متمایل به رعایت اعتدال است ، ریشه می گیرد. تامل عبارتست از فعالیت عقل و شهودی (نوس) برای مطالعه عالم ملکوت و امور متعالی مانند افلاک . تامل مربوط به فلسفه است . خیرات بیرونی مانند ثروت و دوست در سعادت به صورت ابزار انجام عمل اخلاقی و یا فراهم کننده زمینه لازم برای تامل سهم دارند. سعادت لذت را هم با خود دارد زیرا لذت برآمده از فعالیت است و چون سعادت برترین فعالیت است ، برترین لذت را دارد. فیلسوفان مسلمانان و مسیحی در قرون وسطی به نظریه سعادت ارسطو، علاقمند شدند، زیرا فکر می کردند مفهوم تامل که ارسطو بر آن تاکید دارد، محتوای دینی دارد و نیز نظام اخلاق ارسطو با مبانی دینی سازگار است . ما در فصل آخر رساله ضمن تاکید بر مزایای نسبی نظریه اخلاقی ارسطو، تفاوت ساختاری آن با مبانی اخلاق دینی را مورد تایید قرار داده ایم.

First 15 pages

Signup for downloading 15 first pages

Already have an account?login

similar resources

بازاندیشی نظریه سعادت در فلسفه اسلامی

سعادت به عنوان مسأله‌ای فلسفی از این جهت که مبین برترین منزلت و غایت کمال عقل و فضل آدمی است پیوسته محل توجه فیلسوفان قرار گرفته است. آیا همه فیلسوفان یک معنا از سعادت را در نظر داشته‌اند؟ آیا در تعین و مصداق آن اتفاق نظر دارند؟ آیا سعادت به معنای فلسفی می‌تواند مفاهیم دینی یا اخلاقی را در بر داشته باشد؟ این منزلت، اگرچه از حیث مفهوم و معنای مصطلح تا حدودی مورد اتفاق است، مصداق و تعین خارجی آ...

full text

بازاندیشی نظریه سعادت در فلسفه اسلامی

سعادت به عنوان مسأله ای فلسفی از این جهت که مبین برترین منزلت و غایت کمال عقل و فضل آدمی است پیوسته محل توجه فیلسوفان قرار گرفته است. آیا همه فیلسوفان یک معنا از سعادت را در نظر داشته اند؟ آیا در تعین و مصداق آن اتفاق نظر دارند؟ آیا سعادت به معنای فلسفی می تواند مفاهیم دینی یا اخلاقی را در بر داشته باشد؟ این منزلت، اگرچه از حیث مفهوم و معنای مصطلح تا حدودی مورد اتفاق است، مصداق و تعین خارجی آ...

full text

«مراتب سعادت» در فلسفة اخلاق ارسطو

سعادت در فلسفة اخلاق ارسطو محوریت دارد. اما بین مفسران ارسطو دربارة چیستی سعادت، راه شناخت آن و برخی امور مرتبط دیگر، اختلاف نظر وجود دارد. جان مکدَوْل تفاسیری جدید از این مباحث به دست می­دهد. به نظر او افعال درست، مقوّم سعادت هستند. تنها فضیلت‌مند می‌تواند چنین افعالی را بشناسد. ارزش این افعال واقعی است. دلیل اخلاقی از درون منظر فضیلت­مند است. ارسطو هم با استناد به کارکرد انسان، از نظرش در باب سع...

full text

نظریه عقل ابن ­سینا با نظر به تفسیرِ او از نظریه نوس در فلسفه ارسطو

  ارسطو نوس را در تحلیلات ثانوی به عنوان ملکه معرفتی و دانش علمی برهان­ناپذیر معرفی می­کند. کارکرد این ملکه معرفتی دریافت اصل­های دانش و اموری است که همه دانش­ها بر آن استوارند. نوس در درباره نفس به عنوانِ ویژگی انسانی شناخته شده است؛ آن ویژگی در ما که نفس به واسطه آن می‌شناسد و حکم می­کند. نوس از نظر ارسطو واجد تقسیم­هایی است: عملی و نظری، منفعل و سازنده. نوس منفعل پیش از...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023